شهادت سیدالشهدا علیه السلام ( مصیبت گودال )
شاعر : مهدی مقیمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل
تک و تنها شد و شکل محنش ریخت بهم رفتنش ریخت به هم آمـدنش ریخت بهم
دیــد گــلبــرگ گــلم تــازه کمی باز شده حرمله زود روی دست منش ریخت بهم
بدن مُثله که مخصوص علی اکبر نیست این حسین است که نظم بدنش ریخت بهم
نیزه و تیر و سنان، سنگ و عصا و شمشیر جوشنش ریخت به هم وضع تنش ریخت بهم
کهنه پیراهن او حـکـم کفن داشت براش حیف غارت شد و وضع کفنش ریخت بهم
خــون انگشت به انگشتــر او جـاری شد نیمه شب رنگ عـقیق یمنش ریخت بهم
صوت قرآن تو را خواهر تو دیر شناخت علتش چیست صدای سخنش ریخت بهم
داخــل طشت طلا بـود که دنــدان هـایش خیزران خورد و درون دهنش ریخت بهم
دل، مـدینه بـدنـش کـرببلا، ســر در شـام یــوسف فــاطمه گویا وطنش ریخت بهم
|